.

.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

 وَالَّذِی أَطْمَعُ أَن یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ 

و کسی که امید دارم گناهم را در روز جزا ببخشد...(آیه 82 سوره شعرا)

الهی

 از من خطا و ذلت ، از تو عطا و رحمت...

..........................

یکی از آیاتی که امشب تلاوت شد...

خدا شکر که امید دارم...

  • احمدرضا فتاحی

گاهی اوقات خدا به دلایلی(که خودمون میدونیم) نعمت هاشو ازمون میگیره...

مثلا:

عکس بالا چند شب پیشه در روستای مرغملک شهرکرد(عکس از علی رحیمی)

و این عکس همان زاویه ولی در شهرمون(جز چراغ شهر چیزی پیدا نیست...)


  • احمدرضا فتاحی


جانم به این دوبیت اگر آن شیخ شیرازی به درد آرد دل رهبر

به قصد حنجرش بندیم همه سربندها برسر 

همان سر بند یازهرا که گربندیم به پیشانی 

شویم آتش شویم باروت،شویم قاسم سلیمانی..


  • احمدرضا فتاحی

امام زمان خطاب به ما:

تو خودت!
مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،
ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟
تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟
باز گویی که مگر کاستی ای بُد ز امامت ، ز هدایت ، ز محبت ،
ز غمخوارگی و مهر و عطوفت
تو پنداشته ای هیچ کسی دل نگران تو نبوده؟
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟
چه کسی راه به روی تو گشوده؟
چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد
چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد...
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی...
تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!
هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی...
هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی.
خواهش نفس شده یار و خدایت ،
و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت ،
و به آفاق نبردند صدایت
و غریب است امامت
من که هستم ،
تو کجایی؟
تو خودت ! کاش بیایی
به خودت کاش بیایی...!

  • احمدرضا فتاحی

خدایا می‌دانی چه می‌کشم، پنداری چون شمع ذوب می‌شوم. ما از مردن نمی‌هراسیم، اما می‌ترسیم بعد از ما ایمان را سر ببرند و اگر بسوزیم، روشنایی می‌رود و جای خود را دوباره به شب می‌سپارد. پس چه باید کرد؟ از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند. هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند و هم باید بمانیم تا فردا شهید شویم.

عجب دردی! چه می‌شد امروز شهید می‌شدیم و فردا زنده می‌شدیم

تا دوباره شهید شویم؟!

شهید کاظم لطیفی‌زاده

  • احمدرضا فتاحی

ماهیان تشنه در راهند ای زایندرود

بازکن آغوش باید آبروداری کنی

حدود یک ساعت دیگه پیکر پاک شهدا تشییع میشه...

ان شا الله که بتونم ادامه دهنده راهشون باشم و به قول یکی از بچه های مسجد اینقدر شعار ندم...

...............................

و اما...

همه آمده بودند تشییع شهدای غواص

اما در اصل

 غواص ها تشییع ما آمده بودند... !!!

  • احمدرضا فتاحی

خورشید پشت ابر!ببین دفتر مرا

امشب هزار مرتبه فردا نوشته ام...

  • احمدرضا فتاحی


به امید شفاعت شهدا...

  • احمدرضا فتاحی

خداوندا ...

گره های ناگوار، با تو باز می شوند؛

شدت سختی ها، با تو می شکند؛

آنان که دنبال رهایی می گردند،

به تو التماس می کنند.

از قدرتت، سختی های زندگی،

حساب می برند؛

به لطفت،

علت ها و اسباب،

فراهم می شوند؛

با توانایی ات،

سرنوشت، جاری می شود؛

و با اراده ات،

وسایل آماده می شوند.

وقتی که می خواهی،

بی آن که چیزی بگویی،

اسباب، فرمان می برند؛

و وقتی نمی خواهی،

بی آن که چیزی بگویی،

اسباب، از کار می ایستند.

وقت دشواری ها، 

آن که صدایش می کنند،

تویی ...

و وقت گرفتاری ها، آن که دنبال پناهش می گردند،

تویی...

برای من اتفاقی افتاده

که زیر سنگینی اش شکسته ام؛ 

گرفتاری ای آمده که تحملش را ندارم. 

آن چه تو فرستاده ای، کس دیگری برنمی گرداند.

آن چه تو آورده ای، کس دیگری نمی برد. 

دری را که تو بسته ای، کس دیگری باز نمی کند

و دری را که باز کرده ای، کسی نمی بندد.

پس خودت درِ رهایی را به رویم باز کن.

به توانایی ات،

این هیبت غم را در من بشکن 

و کاری کن به همین سختی،

به همین رنجی که دارم

از آن به تو شکایت می کنم، زیبا نگاه کنم...

( نیایشی از صحیفه سجادیه )

  • احمدرضا فتاحی

خیلی ها گفتند شهدا شرمنده ایم

خیلی ها نوشتند شهدا شرمنده ایم

خیلی ها شنیدند شهدا شرمنده ایم

و همگی شرمنده ایم 

اما نمیدونم چند نفرمون سعی میکنیم از این شرمندگی بیرون بیابیم..!!

  • احمدرضا فتاحی